9 ماه و نیم
سلام عیدتون مبارک یادش بخیر. عید 88 عروسی کردیم و تابستون همون سال سفر مشهد نصیبمون شد. همون سال همسری تو حرم آقا نیت کرد هرسال یکبار با هم بریم مشهد. الحمدلله تا به حال محقق شده بود و امسال هنوز قسمتمون نشده بریم. یادمه پارسال روزهای قبل ماه مبارک تو حرم از آقا خواستم بچم دختر باشه! یادمه به گنبد طلایی آقا خیره شدم و گفتم اگه دختر باشه اسم مادرتون رو روش میذارم. الحمدلله همین طور هم شد. امروز صبح فاطمه سادات که بیدار شد و داشتم شیرش میدادم ، زنگ زدم حرم آقا و وصل کردن به روضه ی منور. اشکم در اومد. اولین جمله ای که به زبونم اومد شکر خدا بود. به آقا گفتم که تابستون تموم نشده و ما هنوز منتظر دعوت نامه ایم. بعد گو...
نویسنده :
مهدیه
12:46