فاطمه ساداتفاطمه سادات، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره

مادردختری

بوی ماه مهر

چند روزی بود که قصد داشتم روز بازگشایی مدارس دخترمو ببرم مدرسه تا فضای مدرسه رو با بچه ها و شور وشوق اون روز ببینه! اول مهر فاطمه خانوم ساعت 10 از خواب بیدار شد و پدرم اومد دنبالمون و نزدیکای 11 و نیم مدرسه بودیم. بچه ها با لباسای رنگی . زرشکی و صورتی و بنفش و یاسی... فضای مدرسه خیــــــــــــــــــلی قشنگ و دوست داشتنی بود. البته با مدرسه ی زمان ما خیلی متفاوت بود. میز و نیمکتایی که ما روشون درس خوندیم کهنه تر بودن. تخته سیاه و گچ. یادش بخیر نشد از دخترم عکس بگیرم. چون دیر رسیده بودیم مراسم جشن تموم شده بود و داشتن بچه ها رو واسه سرویس دسته بندی می کردن. چند تا از شاگردای قرآن سالهای قبلم رو دیدم. دخترداییم مطهره جون هم...
2 مهر 1392

شب یلدا

دیشب بقول همسرم شب یلدا بود. البته شب یلدای تلخ دانش آموزی! من این اسم رو برای همچین شبی که یادآور خاطرات تلخ دوران خوش بچگیه گذاشتم. اصلا من نمی دونم این تغییر ساعت چه حکمتی داشت که چنین شبی که قرار بود ساعت یک ساعت عقب کشیده بشه رو کلی به اشک و گریه و ... میگذروندیم و تمام لذت عید و سال نو هم برای من خلاصه میشد در لحظه ای که باید ساعت ها رو از رو دیوار پایین می کشیدیم و یک ساعت جلو می بردیم! انگاری تو همین یک ساعت اضافه بهم کلی مشق و تمرین ریاضی میدادن که حاضر بودم ده تا اول مهر تجربه کنم ولی یک بار ساعت عقب کشیده نشه. نه اینکه فکر کنین شاگرد تنبلی بودما. نه خداروشکر تقریبا زرنگ هم بودم و از شیطنت هم خبری نبود. ولی با شروع...
31 شهريور 1392

9 ماه و نیم

سلام عیدتون مبارک یادش بخیر. عید 88 عروسی کردیم و تابستون همون سال سفر مشهد نصیبمون شد. همون سال همسری تو حرم آقا نیت کرد هرسال یکبار با هم بریم مشهد. الحمدلله تا به حال محقق شده بود و امسال هنوز قسمتمون نشده بریم. یادمه پارسال روزهای قبل ماه مبارک تو حرم از آقا خواستم بچم دختر باشه! یادمه به گنبد طلایی آقا خیره شدم و گفتم اگه دختر باشه اسم مادرتون رو روش میذارم. الحمدلله همین طور هم شد. امروز صبح فاطمه سادات که بیدار شد و داشتم شیرش میدادم ، زنگ زدم حرم آقا و وصل کردن به روضه ی منور. اشکم در اومد. اولین جمله ای که به زبونم اومد شکر خدا بود. به آقا گفتم که تابستون تموم نشده و ما هنوز منتظر دعوت نامه ایم.  بعد گو...
26 شهريور 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مادردختری می باشد