بوی ماه مهر
چند روزی بود که قصد داشتم روز بازگشایی مدارس دخترمو ببرم مدرسه تا فضای مدرسه رو با بچه ها و شور وشوق اون روز ببینه! اول مهر فاطمه خانوم ساعت 10 از خواب بیدار شد و پدرم اومد دنبالمون و نزدیکای 11 و نیم مدرسه بودیم. بچه ها با لباسای رنگی . زرشکی و صورتی و بنفش و یاسی... فضای مدرسه خیــــــــــــــــــلی قشنگ و دوست داشتنی بود. البته با مدرسه ی زمان ما خیلی متفاوت بود. میز و نیمکتایی که ما روشون درس خوندیم کهنه تر بودن. تخته سیاه و گچ. یادش بخیر نشد از دخترم عکس بگیرم. چون دیر رسیده بودیم مراسم جشن تموم شده بود و داشتن بچه ها رو واسه سرویس دسته بندی می کردن. چند تا از شاگردای قرآن سالهای قبلم رو دیدم. دخترداییم مطهره جون هم...
نویسنده :
مهدیه
9:20