واکسن 18 ماهگی
یکشنبه صبح واکسن 18 ماهگی فاطمه سادات رو زدیم. ساعت 8 رفتیم مرکز بهداشت و دیدیم هنوز باز نکردن. برگشتیم خونه. همسرم رفت سر کار و پدرم و خواهرم اومدن دنبالمون و با هم رفتیم مرکز بهداشت. دیدیم دارن صبحونه می خورن!!! یه نیم ساعتی نشستیم تا واکسن فاطمه سادات رو زدن. طفلی بچم خیلی درد کشید.
اجازه نمی داد براش کمپرس کنم. گریه می کرد و یخ رو کنار می زد..کمپرس گرم هم نذاشت بکنم. واسه همین هنوزم با گذشت دو روز کمی جای واکسنش کبوده!
خداروشکر تب نکرد ولی تا 24 ساعت تنش گرم بود. دو روز بهش استامینوفن دادم تا درد کمتری رو تحمل کنه.
طفلی همش دستش رو می ذاشت رو زانوش و می گفت درد.
نمی ذاشت به محل واکسنش دست بزنیم. اگر هم دستمون می خورد اخم می کرد و می گفت اِاِاِ درد!!!
از عصر یکشنبه تا دوشنبه شب موقع راه رفتن کمی می لنگید. ولی خداروشکر سرحال بود . راه می رفت و بازی می کرد.
دیشب هم عروسی دخترخالم بود که فاطمه سادات رو گذاشتم پیش مادر شوهرم و با همسری رفتیم عروسی.