نیمه ی شعبان
سلام
عید همگی تون مبارک
دیروز که نشد ولی ایشالا به همین زودی ها بزرگترین دعای این روزهامون که فرج آقاست مستجاب میشه و چشممون به نور جمال آقا روشن و دلمون به حضورشون شاد میشه!
امسال شب نیمه ی شعبان همسری ایستگاه صلواتی داشت و من و فاطمه سادات با خانواده ی خودم و همسرم رفتیم عروسیِ پسرِ یکی از دوستان خانوادگی و اساتید قرآنِ بنده. عزیزی که اصول تلاوت قرآن رو در محضرشون آموزش دیدم. آقا داماد قاری نمونه ی کشوری و جهانی بودن و عروس خانم هم حافظ کل قرآن. خلاصه اینکه عروسیش از اون مدلهایی بود که حسابی بهمون چسبید.
روز نیمه ی شعبان هم صبح همسری رفت فوتبال. برگشتنی برامون حلیم خرید و رفت ایستگاه صلواتی. ساعت 11 ما هم رفتیم بهشون ملحق شدیم. شربت و شیرینی و شکلات بین مردم پخش می کردیم و عید رو بهشون تبریک می گفتیم. مردم هم اومده بودن و بطور خودجوش کمک می کردن. خیلی ها هم شیرینی و شکلات آورده بودن. تو روز میلاد امام زمانمون ، شادی رو به هم شهری هامون هدیه دادیم و از استقبالشون انرژی مثبت گرفتیم. ایشالا همیشه و هرساله بتونیم تو شب و روز میلاد آقامون، این ایستگاه صلواتی رو برپا کنیم.
بعد نماز ظهر فاطمه سادات خسته و خواب آلوده بود. برگشتیم خونه.
تنها اتفاق تلخ دیروز (که البته متصل به امروز میشد!!!!!!!!) باخت سنگین و تلخ اسپانیا در برابر هلند بود.
با این حساب دیگه جام جهانی هیچ ارزش و اهمیتی برام نداره. ولی دعا می کنم ایران تو بازی هاش موفق باشه!