فاطمه ساداتفاطمه سادات، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 4 روز سن داره

مادردختری

روزانه های 19 ماهگی

1393/4/11 11:52
نویسنده : مهدیه
485 بازدید
اشتراک گذاری

نَ می خوام

نَ می شه

نَ میام

نَ کُن

و ...

پرکاربرد ترین کلمات این روزهای دخترک ماست.

و این تاکید روی فتحه ی ابتدایی رو از جناب پدرشوهرم و لهجه ی شیرین قمی شون به ارث برده!

کماکان سلام کردن رو خیلی دوست داره و روزی چند بار بهمون سلام میکنه.

اگر ازم چیزی بخواد، بوسم میکنه و بعد خواسته اش رو میگه. ترفندی که گاهی هم من بطور عکس، وبرای خودش ازش استفاده می کنم!

تا چند روز پیش ، وقتی ازش می پرسیدیم اسمت چیه؟ می گفت "مَن!!! اما باباش بهش یاد داده بگه فاطمه که البته نمی تونه خوب تلفظ کنه و میگه  "آمِمِه" و   "مامِمِه" 

باقی کلمات رو تقریبا درست تلفظ میکنه.

به کتاب میگه "تِتاب" و علاقه ی شدیدی داره که کتاب قصه رو جلوش بذاریم و از عکس های توش ازش سوال بپرسیم.  - بچه داره چیکار میکنه؟   - توپ چه رنگیه؟   - سرسره کجاست؟ و ...

سوره ی توحید رو یاد گرفته. البته فقط کلمات آخر آیات رو میتونه خودش تلفظ کنه.  از فرستادن صلوات هم فعلا فقط آهنگش رو یاد گرفته.

علاقه ی شدیدی به تلفن همراه من داره و از دیدن فیلم هاش خسته نمی شه. دیشب وسط خواب، سرش رو بلند کرد و گفت " اَلو" !!!!

به فیلم هایی که ما می بینیم توجه میکنه و گاهی وسط فیلم برامون توضیح میده که نی نی افتاد، گریه کرد، جیغ کشید ،..   . حالات چهره اش موقع تعریف صحنه های فیلم خیلی بامزه میشه.

خلاصه اینکه هر کلمه ای رو از دهنمون بشنوه تکرار میکنه! گاهی کلمات سخت میشن و تکرارشون هم بامزه از آب در میاد.

به خالش علاقه ی زیادی داره. روزی هزاااااااار بار گوشی رو روی گوشش می ذاره و میگه "آلــــــه"!

یه بار یه مفاتیح پیدا کرده بود و باز میکرد و سوره ی توحید رو می خوند. خیلی برام جالب بود که چطور بین سوره ی توحید و عربی بودن مفاتیح ارتباط برقرار کرده.

نماز خوندنش هم به این ترتیبه. قنوت - رکوع - سجده - قنوت - رکوع - سجده . ...

یه سری کلمات نا مفهومی رو هم موقع نماز خوندنش با خودش زمزمه می کنه!

بالا پایین رفتن از پله ها رو به تنهایی یاد گرفته و دیگه به هییییییییییچ وجه راضی نمیشه تو بغلمون از پله ها بالا و پایین بره.حتی وقتی عجله داشته باشیم هم باید منتظر پاهای کوچولوی دخترمون باشیم.

بزرگترین لذتش تو روزهای گرم تابستونی اینه که با مادرم به گلهای باغچه شون آب بدن و با پدرم حیاط خونه شون رو جارو کنن!

هر جا و تو هر ظرفی، حتی اگر یک قطره آب هم ببینه میره سر وقتش و یواشکی آب بازی میکنه. 

ولی به خیس و کثیف شدن دست و پا و بدنش حساسه. وسط غذا خوردن هم باید چند باری دستاش رو بشوریم تا به خوردن ادامه بده!

برای عروسک هاش مادری می کنه. حموم شون می کنه. لباساشون رو تعویض میکنه. بهشون غذا میده و سفت بغل شون میکنه. ولی هر  چند دقیقه ای میاره میده به من و میگه  "آم" تا به عروسک هاش شیر بدم!

از اونجایی که روزه گرفتن برام سخت نباشه و گرما و تشنگی بهم فشار نیاره، دارم شیرش رو کم میکنم و روزی سه یا چهار وعده بهش شیر می دم. ولی برای همون وعده ها چنان ذوقی می کنه که انگار هر چند روز یک بار بهش شیر می دم!!!

این قدر به قلم و بقول خودش "چشم چشم دو ابرو" علاقه داره که اگر یه مداد یا خودکاری ببینه ساعت ها اون رو تو دستش می گیره. جاریم بهش میگه دختر قلم به دست!

حتی اگر کاغذ دم دستش نباشه، روی شکم عروسک هاش نقاشی میکنه!

دوست داره روی کاغذ عکس حیوون ها و اشیاء مختلف رو بکشیم و ازش بپرسیم این چیه؟ تا بهمون بگه و ذوق زده بشه!!!

اما متاسفانه ها!!

جیغ زدن رو از دختر  عموش که این روزها زیاد همدیگه رو می بینن یاد گرفته و به شددددددددددت جیغ میزنه. وقتی باهم دعواشون بشه تو چشمای هم نگاه می کنن وجیغ میزنن!

مواقعی که زهرا سادات پیش مون باشه به من میگه زنعمو و زمانی که بره خونه ی جاریم، به زن عموش میگه مامان. در مواقع عادی جایگاه جفت مون رو رعایت می کنه!

پسندها (8)

نظرات (18)

مادر هومان و هورمزد
11 تیر 93 13:15
مامانی قربون فاطمه ساداتت برمیهو تو یه جمله بگو ماااااااااه شده دختری
مهدیه
پاسخ
مامان محمدپارسا
11 تیر 93 15:12
اولبرای فاطمه سادات جون. طاعات و عبادات قبول چه دخمل بامزه ای شده .ماشالاه خیلی پیشرفت کرده دیگه خانومی شده واسه خودش.به به ! به گلها اب میده، کتاب خون شده و از همه مهمتر قلم به دست.خدا حفظش کنه. خدا کنه جیغ زدنه ادامه دار نشه قسمت بدش اینجا بود!
مهدیه
پاسخ
ممنونم زهراجونم بوس
mahtab
11 تیر 93 18:53
سلام ماشاالله به اين هم پيشرفت اينکه متوجه عربي بودن مفاتيح ميشه و جابجايي مامان و زنمو از همه جالبتر بود برام خداحفظش کنه
مهدیه
پاسخ
اتفاقا من فکر می کنم بچم متوجه جابجایی مامان و زنعموش نمیشه که به من میگه زنعمو و به جاریم میگه مامان! نمی دونم والا!!
الهه مامان سلما
12 تیر 93 1:56
مامانی مطمئنی ۱۹ ماهشه...ماشاالله...خیلی زرنگ و باهوشه... خداحفظش کنه.. التماس دعا
مهدیه
پاسخ
نظر لطفتونه گلم
mahtab
13 تیر 93 17:55
منظورم همون قاطي کردنشه
مهدیه
پاسخ
مامانی ساره
13 تیر 93 23:16
الهیییییییییی چقدر پیشرفت کرده دختری نازمون انشاءالله که خدا حفظش کنه
مهدیه
پاسخ
ممنونم گلم
مریم
14 تیر 93 2:05
ماشالا به دختر باهوش دوست داشتنیت
مهدیه
پاسخ
مامانی مهربون
14 تیر 93 5:23
سلام دوست عزیز تو وبلاگم چیستان ها رو گذاشتم به همون اندازه ای که گفته بودید چیستان انتخاب کنین و جوابشو تا 11 ماه رمضان به من خصوصی بگین من 10 تا چیستان گذاشتم که مثلا نوشتم مثلا یکیش هست 159 شما باید مثلا اگه 5 تا انتخاب کردین 5 تا عدد رو بزنین و رو به روش جوابو بدین به این شکل 165 چتر به این شکل از شرکتتون هم ممنونم
مهدیه
پاسخ
چشم گلم
محبوبه
14 تیر 93 10:41
كلمات اول رو ميخوندم داشتم با خودم فكر ميكردم توي لهجه رشت كه اينجوري حرف نميزنن كه… بچه ها وقتي كنار هم هستن خيلي چيزا از هم ياد ميگيرن حتما دخترعمو باعث ميشه يه سري استعدادهاي خوب هم در فاطمه جان زودتر شكوفا بشه روزه نمازا قبول التماس دعا
مهدیه
پاسخ
آره خب... منکر خوبی های با هم بودن شون نمیشم! طاعات شما هم قبول گلم
مامانی مهربون
14 تیر 93 14:25
سلام عزیزم بهت تبریک می گم شما برنده شدی و در 11 ماه رمضان جایزشو میگیری فقط یه غلط داشتی اونم سیاره های دور کهکشان بود که می شد ساعت ولی یه غلط قبوله
ماهک
15 تیر 93 1:17
سلام عزیزم...هزار ماشالله به دختر نازت...یعنی کی بشه منم واسه دخترم این حس هی قشنگ رو تجربه کنم! شاد باشی عزیزم
مهدیه
پاسخ
همین حرف رو منم اوایل تولد دخترم می زدم. این قدر زود میگذره که نگووووووووووووووو!
مامان محمد مهدي (مرضيه)
15 تیر 93 10:12
ماشاالله به فاطمه سادات باهوش جيغ زدن رو كاش از سرش بندازي يه جوري، محمدمهدي هم يه مدت از برادرزادم يادگرفته بود ولي با قصه گفتن و حرف زدن كم كم از سرش افتاد
مهدیه
پاسخ
درست میگی ولی وقتی دوباره میبیندش و این آموزش هی تجدید میشه که فایده ای نداره!
مریم مامان دونه برفی
16 تیر 93 14:04
قربون فاطمه سادات جون برم با اون نمازخوندنش ... چه مادری هم بشه این دخترک ما... درمورد جیغ زدن نگران نباش عزیزم معمولا بچه ها تو یه دوره ای شروع میکنن به جیغ کشیدن و بعد از یه مدتی هم موقتا قطع میکنن....قول نمیدم که دوباره این کارو شروع نکنن هااا چون اکثر کارهای بچه ها دوره ای یه و هرچند وقت یکبار هم تکرا ر میشه.... عکس از نقاشیش هم بذار ..ممنون
مهدیه
پاسخ
امیدوارم قطع بشه و دیگه هم تکرار نشه! عادت بدیه! با عکس گذاشتن مشکل دارم. چون رم گوشیم خرابه و عکس ها رو فقط تو گوشیم نشون میده!
مریم مامان دونه برفی
16 تیر 93 14:05
ما چرا لینک نشدیم هنوز؟؟؟؟؟؟
مهدیه
پاسخ
خیلی وقته لینک شدین اسم تون تو پیوند هاست. زیر لینک وبلاگ هومان و هورمزد
مامان محمدپارسا
16 تیر 93 22:44
آره عزیزم دیانا دختر مطهره!ازشون خشکار گرفتیم که بسیارررر خوشمزه بود.
مهدیه
پاسخ
مطهره دوستم بود. دوست صمیمی دوران دبیرستانم. ولی الان روابط مون محدود شده. ماشاالله چقدر دخملش بزرگ شده!
مامانی مهربون
17 تیر 93 2:58
عزیزم کد رو قبول نمی کنه پس برو همون اسم هایی رو که بهت گفتم مثلا بزن هدایت به بالا خرس برات میاره
مهدیه
پاسخ
❤مامان محمد و ساقی❤
18 تیر 93 16:09
سلام مهدیه جان بابت مدرسه خیلی خیلی ممنونم که راهنماییم کردی در مورد شمع هم بهت قول میدم بعد از اینکه پست آموزش رو گزاشتم برای خودت استادی میشی فعلا" مدیر اجازه ندادهمیگه کلیت وبلاگ باید کودک باشه...حالا اینهمه وب اموزشی هستا
مهدیه
پاسخ
وای چه بد! این همه وبلاگ های آموزشی تو نی نی وبلاگ هستن خب اونا رو سر و سامون بدن! کلی ذوق کرده بودم که قراره یاد بگیرم
مامانی و بابایی دخمل بلا
21 تیر 93 13:11
مردی بر همسر خود در آشپزخانه وارد شد و از او پرسید : کدام یک از فرزندان خود را بیش از دیگر فرزندانت دوست داری ؟ همسر او گفت : همه آنها را بزرگشان و کوچکشان ، دختر و پسر همه یکسانند و همه را به یک اندازه دوست دارم , شوهر گفت : چگونه دل تو برای آنها همه جا دارد ؟ همسر جواب داد : این خلقت خداست که مادر , دلش برای همه فرزندان خود وسعت دارد , مرد لبخندی زد و گفت : اکنون شاید بتوانی بفهمی که چگونه دل مرد برای چهار زن همزمان وسعت دارد ! خدایش بیامرزد , روش والایی در قانع کردن داشت ، لاکن موقعیتش در آشپزخانه غلط بود .... مراسم آن تازه در گذشته صبح و بعد از ظهر فردا برگذار می شود !
مهدیه
پاسخ
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مادردختری می باشد