دلتنگم
دلم واسه روزای شیرین شیر دادن به دخترم تنگ شده
چند شبه که خودش تنهایی میخوابه
بدون اینکه شیر بخوره، چشماشو میبنده و براش قصه میخونم و میخوابه
یادش بخیر
چه روزای شیرینی بود...
هنوزم.گاهی شبا کنار بالشش میشینم و صداش میکنم بیاد بخوابه. بعد بصورت ناخودآگاه دستم میره به سمت لباسم... و یادم میاد چند روزیه با اون روزای شیرین خداحافظی کردیم
احساس خلا میکنم
یه کمبودی رو در وجودم احساس میکنم
کاش میشد دوباره به زودی مادر بشم
همه ی اون لحظات خوش برام تکرار بشه
خدایا...
دلم گرفته
کاش بتونم خیلی زود با این غصه کنار بیام
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی