فاطمه ساداتفاطمه سادات، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 12 روز سن داره

مادردختری

شرمنده

1392/10/18 11:21
نویسنده : مهدیه
650 بازدید
اشتراک گذاری

میدونم همه تون الان منتظر یه پست عکس دار از دخترم هستین و هربار ناامیدتون میکنم!

از شنبه دوباره دخملی مریض شد و باز عطسه و سرفه و آبریزش. اما این بار متاسفانه آلودگی چشم هم بهش اضافه شد. این بار به دلایلی نشد دخترم رو ببرم دکتر و با معاینات و مداوای دکتر جاری! الان دخملی نسبتا حال مساعدی داره.

یکشنبه شب که اصلا نخوابید و تا 4/30 صبح گریه کرد. جاری جون زنگ زد و تجویز دیفن هیدرامین کرد و خداروشکر فاطمه سادات تا 9 صبح خوابید. ولی بعد از بیدار شدنش به شدت مریض و کلافه بود. از ظهر همون روز احساس کردم چشماش آلوده شده. از دکترش نوبت گرفتم ولی گفت باید بیاید و بشینید تا نوبتتون بشه. اولش خواستم برم ولی همسری گفت مطب دکتر آلودست و چند ساعت نشستن تو مطب ، برای دخترم ضرر داره. همین شد که نرفتیم دکتر و مشکل رو تلفنی حل کردیم.

تا شب وضعیت چشمش بدتر شد و جاری قطره و پماد چشمی تجویز کرد. شب خونه ی مادر شوهرم موندیم و تا صبح هر دوساعت دخترم رو از خواب بیدار کردیم و تو چشمش قطره ریختیم. کار به شدت سختی بود که با عدم همکاری فاطمه خانوم سخت تر هم می شد!

صبحش هم خواهرم اومد پیشم تا تنها نباشم و بتونم دارو های فاطمه سادات رو بهش بدم.

خداروشکر الان وضعیت چشمش خیلی بهتره و خداروشکر علائم عفونت از بین رفته ولی هنوز کمی آبریزش بینی داره و سرفه میکنه.

بیشتر از یه ماهه که شبا خواب ندارم. با هر سرفه ی دخترم از خواب بیدار میشم. گاهی بالای سرش می شینم و گریه می کنم.

بخاطر حساسیتش به گرد و غبار مدتیه خونه رو گرد گیری نکردم و جارو نزدم تا خاک بلند نشه و بچم به عطسه نیفته.

ارزوی یه مهمونی... یه گردش وپارک رو دلم مونده. همه جا رو با ماشین میریم و بر می گردیم تا باد به بینی دخترم نخوره و آزرده نشه. یک ماهه که با معصومه جون قرار داشتیم بچه ها رو ببریم پارک ولی انگار طلسم شده. دلم برای دیدن نازنین زهرای زینب ضعف میره ولی نمی تونم بچه ی مریضم رو ببرم پیش دختر کوچولوش!

به همه ی اینا راضیم ولی نمی دونم چرا با این همه رعایت ، دخترم دائم مریض میشه.

 دخترم این قدر لاغر شده که نگو!!!! از اون صورت تپلیش چیزی نمونده. وزنم که نمی گیره و بیشتر و بشتر نگرانم میکنه. هر کس می بیندش از علت لاغر شدنش می پرسه. مادرشوهرم هم همش این کاهش وزن رو بهم یادآوری میکنه و غصه ام بیشتر میشه. دخترم همش در حال گریه کردنه. هر چیزی رو ازش منع کنم زودی به گریه می افته.

نمی تونم بی تفاوت باشم. این رو هم قبول ندارم که با رعایت زیاد از حد بچه حساس و مریض میشه.

خدایا یعنی واقعا روزی میرسه که این مریضی ها دست از سرمون برداره!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (23)

مرضيه (مامان محمدمهدي)
18 دی 92 12:17
الهي....... مريضي بچه ها خيلي سخته انشاالله زودتر خوب بشه از همه بدتر بي خوابي و بهانهگيري هاشونه
مهدیه
پاسخ
نیلوفر/مامانه روژینا
18 دی 92 14:11
اخی مهدیه جونم.میدونم خیلی سخته.انشالله که زودتر حالش خوب بشه.انشالله که هیج نی نی مریض نشه.درکت میکنم عزیزم روژیناهم چون خیلی مریض میشه دکترش گفت که توخونه بخور بذارید تا هوای خونه خشک نباشه که سرفه اش بگیره شاید شما هم بخور بذارید مفید باشه.خیلی ناراحت شدم برای فاطمه عزیزم انشالله که زود زود زود زود خوب بشه.
مهدیه
پاسخ
یه ظرف آب همش رو بخاری مون داریم. به نظرم همون برا مرطوب کردن محیط خونه کافی باشه! ایشالا هیچ مادری به این وضعیت گرفتار نشه!
مامان سید
18 دی 92 14:21
الهی! این گل‌خانوم ما رو چشمش زدنا!‌ چقدر ناراحت شدم از اینکه شنیدم دوباره مریض شده بچه‌مون. قربوووونش برم من. خودت روحیه‌ت رو حفظ کن تا بتونی خب ازش مواظبت کنی هرچند می‌دونم که به خودتم خیلی خیلی سخت می‌گذره....
مهدیه
پاسخ
بخدا سخته باز من یکی کنارمه. اونا یی که دست تنهان چی میکشن؟
mahtab
18 دی 92 14:30
سلام ناراحت شدم عزیزم اما بچه داری همینه، بالا و پایین زیاد داره، مطمینم به زودی سراشیبی فرا می رسه، نگران نباش، نمیدونم چی بگم؟ چرا زیاد سرما میخوره؟ شما و پدرش زمینه حساسیتی ندارین؟ قطره های ویتامینشو از ابتدا بهش میدادی؟ خودت به خودت میرسی تا شیرت مقوی باشه؟ محیط خونتون مرطوب هست؟ اسپند دود می کنی؟ امیدوارم زودتر اوضاع خوب بشه و به کمبود خوابت برسی و مهمونی بری و لبخند بشینه روی لبانت
مهدیه
پاسخ
عزیز م رشته و رطوبتش. نیاز نیست من خونه رو مرطوب کنم!! به اسپندم حساسیت داره و سرفه میکنه. من و همسری هردو حساسیت فصلی داریم قطره رو هم نه والا. از همون اولش هفته ای یه بار می دادم.
6QloGBYUZ-Yl6nFHKgj7g211ZvjUtrwEBeCpzUKKPIZB580vgqkHTEVEuh633xT7VP_YyeVkwhvFSNP5hU-e6w..
18 دی 92 14:35
چرا که نه حتما به زودی زود صحت و سلامت کامل تو خونتون حکم فرا میشه اما هر عقل سالمی میدونه آدم بزرگ هم که مریض میشه به دلیل بی حوصلگی و ضعف خلق و خو و جسم، تمایلی به خوردن نداره چه برسه به بچه کوچولو پس این سوال که چرا وزن کم کرده یا ضعیف شده کاملا سفیهانه و دور از منطقِ نسبت به نگاه ها و پرسش های دیگران بی تفاوت باش ایام به کامت میشه به زودی ان شاالله
مهدیه
پاسخ
الان دقیقا شما کی هستی؟؟؟!!!!!!!!! دستا بالا بی حرکت!
میم مثه محیا
18 دی 92 15:54
وااای عزیزدلم خداقوت این مدت همش مشغول مریضداری بودی انشالله این دیگه آخریشه و فرصت استراحت پیدا میکنی ویروسهای این فصل خیلی زیادن و بچه ها خوب نشده دوباره مبتلا میشن محیای منم اینروزا بدجور آویزونمه و میتونم حالتو درک کنم عزیزم میگذره گلی نگران نباش
مهدیه
پاسخ
از دعای شما ایشالا
مامان بشرا
18 دی 92 16:19
آخه چرا فاطمه جون ان شالله زود زود خوب بشی خاله عزیزم این بهونه گیریاش همش به خاطر مریضیشه میدونم خیلی سخته بشرای منم یه 4 5 ماهی هست که وزن نگرفته و هر دو هفته یه بارم آب بینی و سرفه هاش برقراره و منم مثل آدمایی که چنج تا بچه بزرگ کردن خودم بهش شربت سرماخوردگی و قطره بینی میدم البته قبلش دکترش بهم اجازشو داده بود بیچاره بچه ها هم دندون در آوردنشونه هم راه افتادنشونه هم اینکه هرچیزیو تو دهنشون میکنن همینا باعث میشه لاغر بشن در مورد حرفاهای بقیه هم زیاد حرص نخور مگه اون موقع که خوب رشد میکرد و توپولی بود کسی از ما تشکر کرد که آفرین بچه رو چه خوب تغذیه کردین و... به منم میگن منم خودمو میگذارم جای اونا و با ناراحتی میگم آره میبینین به بعضیا هم میگم آره بچم چشم خورد ان شالله به زودی بیای و خبرای خوب بدی راستی عزیزم این دستگاههای تصفیه هوا هم خوبنا من از وقتی که گرفتم تقریبا گردگیریهام به هفته ای یه بار رسیده
مهدیه
پاسخ
با این مریضیای خودم و دخملی اصلا دل و دماغ گردگیری رو هم ندارم. دارم کم کم افسرده میشم! والا راست میگی خواهر! اون وقتا که بچم رشد میکرد هیچ کس حرفی نزد حالا همه ایراد می گیرن بهم. انگار امونتی دست من دادن! دکتر فاطمه سادات هم اجازه ی استفاده ی یکسری از دارو ها رو بهم داده!والا یه پام خونه بود و یه پام مطب دکتر
مامان فاطمه
18 دی 92 16:22
الهی بگردم خاله چرا انقده مریض می شی؟وای خدا کی دوباره تابستون میشه؟من که همیشه فصل سرما رو دوست داشتم الان بع خاطر دخملی دوست دارم زودتر تابستون بشه!!!! ایشالله به زودی خوب خوب می شی مامانی آپیم
مهدیه
پاسخ
والا بخدا دلت میاد تابستون!
اقا زاده
18 دی 92 16:25
اولای زمستون یه دکتر اشنا بهم گفت برگ درخت اکالیپتوس را بزار رو بخاری بخور بشه برای بچه و خودتون خوبه و من امتحان کردم و واقعا موثر بوده (فکر کنم اکالیپتوس یه درخت گرمسیریه شاید درختش اونجا نباشه اما پودر اماده اشو داروخانه ها دارن)
مهدیه
پاسخ
چه جالب! کاش در مورد نحوه ی بخور دادنش کمی بیشتر توضیح می دادی!
اقا زاده
18 دی 92 16:57
عزیزم اگه برگش بود که بهتر میزاری تو قابلمه و با اب میزاری رو بخاری تا بخور شه اگه پودرش هم بود همینطور تو اب بزار رو بخاری( اول بزار برگ با قابلمه اب رو گاز تا جوش بیاد بعدش بزار رو بخاری تا زودتر بوش بپیچه تو خونه)
مهدیه
پاسخ
mahtab
18 دی 92 18:34
بعد از اینکه کامنت گذاشتم تازه یادم اومد اونجا رشته
مهدیه
پاسخ
معصوم/مامان جان جان فاطمه
18 دی 92 23:58
مهديه بيا با هم گريه كنيم ،شوخي كردم دختررر مگه تقصير من و تو شده كه بچه هامون هي مريضن ،خب يكي زودتر سرما ميخوره يكي ديرتر گردش و تفريح پيشكش باورت ميشه 3 ماه بود ارايشگاه نرفته بودم همش بايد منتظر باشم ببينم كي همسرم وقت داره تا 2 ساعت فازمه بمونه پيشش تازه به نظر من يكي وقتش بود فاطمه سادات لاغر بشه چون تو سال اول رشد كافي كرده بود و حالا فكر كن با همون سرعت چاق تر ميشد چه اتفاقي مي افتاد . . . اگه هنوز رو منحني رشد هست پس مشكلي نيست . . . ديگه مادر شوهر بايد ابهت داشته باشه دختر بزار هوا خوب بشه قرار هم ميزاريم راستي گفتي گريه احتمال داره دندون ميخواد بالا بياره ، مثلا اسياب يكم بگرد ببين چيزي نيست؟ دختر براي چشم اين دفعه ببر دكتر ،استفاده از پماد و قطره بايد اصولي باشه . . . هر 2 ساعت 1 بار ؟زياد نبود؟ ببخش طولاني شد راستي خدا قوت ، من براي تو دعا ميكنم تو براي ما
مهدیه
پاسخ
آرایشگاه رو که نگو! ظاهرا درد مشترکه. این قدر دیر به دیر میرم که مثل تازه عروسا تو آرایشگاه درد میکشم. یه بار یه خانومی به آرایشگر گفت:آخیییی این دختره!!!!! خودم هم احتمال میدم واسه دندونش باشه و خب یه دندون های جدیدی هم داره در میاره که حسابش از دستم خارج شده! ولی درباره ی افزایش وزنش بچم از هشت ماهگی که ده کیلو شد تا حالا فقط یک کیلو وزنش اضافه شده! دیگه خداییش همین یک کیلو رو هم از دست بده من دق میکنم درباره ی قطره هاش هم از بدو تولدش دکترش همین قطره ها رو داده بود با همین دستور استفاده می کردیم.جاری هم خودش پزشکه و میگه تو عفونت های چشمی درمان از طریق همین قطره هاست. ممنون ایشالا هرچه زودتر هوا خوب بشه و بتونیم بچه ها رو ببریم برای گردش و بازی!
شاپرک
19 دی 92 1:24
وای امان از مریضی بچه ها !!!! چه حس مشترکی داریم من هم خیلی دلم بیرون رفتن میخواد الان 19 دی ماه 92 بنده اعلام میکنم 10 روزه از خونه بیرون نرفتم باهات همدردی میکنم امیدوارم در آینده این وروجکها قدر بدونن
مهدیه
پاسخ
این از خود گذشتگی فدای یه تار موشون! بقول شما ایشالا قدر بدونن!
مامان بشرا
19 دی 92 6:30
راستی عزیزم براش پونه دم کن و اندازه3 4 سی سی بهش بده میگن اونم برای بچه ها خیلی خوبه
مهدیه
پاسخ
مرمر مامان محیا
20 دی 92 21:54
به خدا نمیدونم چی بگم...انقدر شرمنده تمممممممم یعنی تو این مدت که تو داشتی به حل مشکل من کمک میکردی خودت درگیر فاطمه سادات بودی و به من چیزی نگفتی؟؟؟ ایشالا میرسه روزی که دیگه دردی نباشه... نی نی وبلاگ برای من تازه امروز درست شد
مهدیه
پاسخ
خواهش میکنم. جاش شما دعامون می کنی
مریم مامی رَسپینا
21 دی 92 0:44
انشالا زودتر خوب بشه دخملی زمستون پر از مریضیه عزیزم تو خونه بوخور سرد بذار خیلی برای الرژی خوبه من از 2 ماهگیه دخترم خریدم همش روشنه
مهدیه
پاسخ
اتفاقا دیروز داشتم تو اینترنت قیمت می کردم. امیدوارم اثربخش باشه
مامان ارمیتا
21 دی 92 7:29
عزیزم خودتو ناراحت نکن.منم از وقتی هوا سرد شده ارزوی یه پیاده بیرون رفتن به دلم مونده.میگذره همه اینا و بچه هامونم بزرگ میشن.ناراحت نباش.
مهدیه
پاسخ
FwBzqBMLpnqAuM0YQfyTsJnB2hlGHX8yLuHQU7em7n4zN10RpSy9oIdwJbcOapmV
21 دی 92 12:04
عزیزم غصه نخور مامانا یادآوری میکنن تا ماها حواسمون باشه اشکال نداره یکمی سختی داره ولی تموم میشه مهدیه جونم دوباره بهار میاد تابستون میشه باز میری گردش ببوس این دخملی نازو .من سال پیش دخملم چشمش یه عفونت مسری گرفت اونم از توی مطب چشم پزشکی باورت میشه وسایلش آلوده بود تمام فامیل خودم وهمسری چشمهامون درگیر شد ایشااله نصیب دشمنت هم نشه خیلی سخت بود چشمها متورم و دردناک تا شهریور ماه تقریبا 6تا خانواده درگیرش بودیم .اینارو گفتم که بدونی همه سختی دارن ولی خوبیش اینه تموم میشه
مهدیه
پاسخ
ممنون از یادآوریت ولی ایکاش خودت رو وبلاگت رو معرفی می کردی!
(زهره)مامان فاطمه
21 دی 92 12:04
نظر قبلی من بودم راجع به عفونت چشم مسری گفته بودم عزیزم
مهدیه
پاسخ
ای بابا! شما بودی؟ من فکر کردم کسی قصد مزاحمت داره! خدا هیچ کسی رو گرفتار نکنه! باز خداروشکر من یه دکتر کنار دستم بود و زودی مشکل حل شد!
مامان سید
21 دی 92 16:35
سلام. از دست این نی‌نی‌وبلاگ که هربار می‌خوام برات نظر بذارم کلی بازی درمیاره فاطمه سادات بهتر شده؟ خودت خوبی؟
مهدیه
پاسخ
امروز بردیمش دکتر...داروهای جدید و درسرای جدید. دعامون کن
مامان اهورا(نرگس)
21 دی 92 17:45
الهی جونم...چرا آخه؟؟؟!!!!! انشالله زودتر خوب شه!!!!
مهدیه
پاسخ
ممنون از دعایی که به شدت بهش نیاز داریم.... ای کاش هیچ بچه ای مریض نشه!
مامان امیر عباس و ارغوان (دوقلوها)
23 دی 92 15:10
ایشالله که خوب شده کوچولوی نازتون
مهدیه
پاسخ
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
25 دی 92 23:52
ان شالله که همیشه تن سالم داشته باشی
مهدیه
پاسخ
ممنونم از دعای قشنگت بوس
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مادردختری می باشد