خونه تکونی و سوالی که بدون جواب مونده!
امروز از صبح شروع کردیم به خونه تکونی و همه جا رو تمیز کردیم. یه خانومی اومد کمکم تا دست تنها نباشم که البته بیشتر کارها رو هم خودش انجام داد.
الان همه جا برق میزنه. خدایا شکرت...
خیلی خوشحالم که امسال تونستم خونه تکونی کنم. پنجره ها، پرده ها، کمد ها، دراور و عروسکا، کتابخونه، همه و همه کلی تمیز و خلوت شدن. طبق معمول یه پلاستیک بزرگ هم وسایل اضافی داشتیم که دادم رفت. یه پلاستیک بزرگ دیگه هم آشغال شد. حالا فکر کنین چقدر خونه خلوت شده. بیشتر لباسای فاطمه سادات رو هم بخشیدم. حتی خیلی از لباس های خودم رو. این جور واقعا آدم احساس سبکی میکنه!
یه خانومی هم اومد کمکم که یه دو سالی هست هر وقت بهش احتیاج دارم، میاد پیشم و بقولی قلق خونه مون اومده دستش! 6 ساعت پشت سر هم کار کرد. دستش در نکنه!
فقط موقع نهار یکم درد دل کرد. بنده خدا خیلی گرفتاره! همسرش رفته و دو تا دختر نوجوون داره.
گفت بهش "سب دکالا" تعلق نگرفته. واقعا موندم از کارای این د و لت فعلی! راستش رو بخواین به ما هم تعلق نگرفته ولی الحمدلله از اونجایی که نیازی هم بهش نداشتیم خیلی دغدغه اش رو نداشتم. ولی حالا که نگاه می کنم می بینم مردم راست می گن هیچ دسته بندی و اساسی تو اختصاص این هدیه ی ملی!!!!!!!!!!!!! وجود نداره. به مادرشوهرم گفتم سب دکالا نمی خوام فقط می خوام بدونم از نگاه دولت جای من و خانواده ام کجاست؟؟ به چه گروه و قشری تعلق دارم؟ اون بنده خدایی که امروز اومد و کمکم کرد چطور؟
خدا به داد این فاز دوم... برسه!!!!!!!! فقط امیدوارم هر چی خواست بشه، لا اقل فقر و نداری رو بیشتر از این وارد زندگی مردم نکنه!
دعا کنید با این فقر و نداری، ایمان مردم نابود نشه!