فاطمه ساداتفاطمه سادات، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 14 روز سن داره

مادردختری

پایان زمستون

1392/12/25 13:49
نویسنده : مهدیه
384 بازدید
اشتراک گذاری

سال 92 هم با همه ی روزهای تلخ و شیرینش داره تموم میشه! خداروشکر که تو این سال در کنار دختر گلمون ، روزهای شیرینی رو تجربه کردیم و شاهد رشدش بودیم. گرچه بیشتر از همه ی سال های زندگیم طعم تلخ مریضی رو چشیدم . اما خوشی های امسال هم قابل اغماض نیستن!

سفر یهویی مون به مشهد...

عروس شدن دختر خالم...

تولد نی نی های عزیز ترین دوستانم...

گرفتن جشن تولد و دندونی برای فاطمه سادات گلم...

و آخرین و مهمترینش هم همین دیشب بود که خبر خوشی بهم رسید .( البته تا زمانیکه اطمینان کسب نکردم، خبری ازش نمی دم! )

یکی از شیرین ترین یادگاری های امسال هم آشنا شدن با دوستان جدید وبلاگی بود. و ارتباط بیشتر و نزدیک تر با دوستایی که شروع آشنایی مون از همین خونه بود و حالا برای هم شدیم مثل خواهر! با کامنت های پر از مهر و محبت شون و پیام ها و تماس هایی که کلی انرژی و مهربونی به همراه میاره!

بجاست اگر از همین دوستی ها بعنوان شیرین ترین یادگاری امسال نام ببرم.

و اما تلخ ترین اتفاق سال 92 هم مرگ خانوم جون بود.

مادر بزرگ عزیز و دوست داشتنیه همسرم که تو این 5 سال بعد از ازدواج بی اندازه و بی منت بهمون محبت کرده بودن و ما هم عاشقشون بودیم. عاشق صداشون و محبت هاشون و دعاهاشون. یادش بخیر... روزی که ازشون خواستم دعا کنن همسری بره سر کار... و همینکه برام دعا کرده بودن خدا بهم فرزند بده، خدارو شکر می کنم که فاطمه سادات رو دیدن! همیشه می گفتن بچه بیارین که هم من بچه هاتون رو ببینم و هم نسل سادات رو زیاد کنین. می گفتن شما مسئولیت تون از مادرای دیگه سنگین تره. خدا تو نطفه ی شما نسل سادات رو قرار داده. پس نسل اهل بیت رو روی زمین زیاد کنین!

 


داره آروم آروم صدای پای بهار میاد...

دعا میکنم سال جدید برای همه تون پر از خوشی وسربلندی و سلامتی باشه.

مامان هایی که منتظر فرزند هستن، نی نی دار بشن و همه ی دوستام به آرزو هاشون برسن!

 

پ.ن:

البته به احتمال قوی این آخرین پست امسال نیست. از خواب بودن دخملی حُسن استفاده رو بردم و دو تا پست گذاشتم... چی از این بهتر؟!!!!

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

سمیرا
25 اسفند 92 16:03
عزیزم إن شاءالله سال جدیدپر از الطاف حضرت زهرا باشه برات اتفاقا حرف مادرجون شما رو,مادرشوهر من میگه... التماس دعا مهدیه جونم...
مهدیه
پاسخ
ممنونم عزیزم
مامانی
26 اسفند 92 18:25
پیشاپیش سال نو مبارک
مهدیه
پاسخ
میم مثه محیا
26 اسفند 92 22:36
کاش تقویم ما ادما یه جور دیگه بود عیدمون رنگ قرمز ماهی وسبزی سبزه نبود خونه تکونی ولباس جدید نبود عیدمون لحظه ای بود که می تونستیم دل بشکنیم اما نشکستیم عروسیمون لحظه ی پیوند عقل ودلمون بود تولدمون به دنیا اومدن انسانیتمون بود مرگمون پایان یه قصه ی حماسی بود نه یه داستان غم انگیز تکراری دلم یه تقویم بدون تاریخ شمسی وقمری ومیلادی می خواد عید دلتون پیشاپیش مبارک
مامان فاطمه
27 اسفند 92 11:41
عیدتون پیشاپیش مبارک.راستی کی میاین قم؟ما صبح روز دوم میریم شمال.شاید نتونیم همو ببینیم
مهدیه
پاسخ
چه باحال سنگر همو حفظ می کنیم. ما از صبح 1 تا شب 4 فروردین قم هستین. اگه شد که همون روز اول همو ببینیم اگرهم نشد بمونه برای خرداد که میایم قم
mahtab
27 اسفند 92 13:59
داشتم این پست رو از دست می دادم ایشالا خاطرات خوش سال جدید مثل سال گذشته و بلکه شیرینتر از اونها براتون تکرار شه و هیچ خاطره ی بدی هم از این سال براتون به جا نمونه خدا همه ی اموات بالاخص مادربزرگ همسرتون رو هم بیامرزه
مهدیه
پاسخ
ممنون از دعاهای قشنگت عزیزم بوس
مامان محمدپارسا
28 اسفند 92 12:28
عید از سه کلمه زیبا تشکیل شده ع - عزیزم ی - یادت نره د- دوستت دارم خواستم از همه زودتر تبریک عید رو تقدیمت کنم
مهدیه
پاسخ
رقیه
4 فروردین 93 20:55
سال نو مبارک عزیزم,امیدوارم سال خوبی داشته باشی.بوس
مهدیه
پاسخ
ممنونم رقیه جونم ایشالا شما هم سال خوشی رو در کنار حلمای نازتون پیش رو داشته باشین!
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مادردختری می باشد