فاطمه ساداتفاطمه سادات، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره

مادردختری

هفته ی اول خرداد

1393/3/8 12:18
نویسنده : مهدیه
368 بازدید
اشتراک گذاری

مموری گوشیم رو روی سیستم خودمون و خواهرم و مادرشوهرم امتحان کردم. با سیم رابط و رم ریدر . ولی فایده ای نداشت.غمگین

برادرشوهرم میگن مموریم سوخته. ولی آخه عکساشو تو گوشیم نشون میده! سوال جالبه که فقط و فقط تو گوشی من عکسا رو نشون میده و جای دیگه باز نمی کنه. برادرشوهرم پیشنهاد دادن عکسای گوشیم رو تا قبل از اینکه پاک بشن بلوتوث کنم به لب تاپ مادرشوهرم و رم گوشیم رو تعویض کنم.

ایشالا جمعه هم به دخترخالم و همسرش نشون میدم تا ببینم پیشنهاد اونا چیه!

خلاصه اینکه تا زمان درست شدن گوشیم باید وبلاگ رو بدون عکس بگردونم.

و اینکه از اتفاقات شیرین این روزهای اخیر که میگم، خاطره ی تصویری ای ثبت نکردیم. البته یکسری عکس با دوربین گرفتیم که چون خانوادگی هستن اینجا نمی ذارمشون.

.......

چهارشنبه

به مریضی فاطمه سادات گذشت و مادرشوهرم زحمت تهیه ی شله زرد رو تقبل کردن. خداروشکر مراسم به خوبی برگذار شد و شله زرد خوشمزه ای هم از آب دراومده بودمحبت

جمعه 

طبق قراری که داشتیم با دوستامون رفتیم انزلی (مجتمع تفریحی مروارید ساحل خزر) . روز نسبتا خوبی بود. بچه ها حساااااااااااااااااااابی بازی کردن و به بزرگترها هم خوش گذشت.

شنبه

صبح رفتم خرید. عصری هم رفتیم دیدار سه تا از شهدای گمنام که قرار بود ببرن انزلی برای تشییع و تدفین. اونروز خیلی دلم گرفته بود. خداروشکر نیم ساعتی مهمان شهدا بودیم و خیلی آروم شدم.

یک شنبه

با پدر و مادرم و خواهرم، فاطمه سادات رو بردیم پارک شهر و از نمایشگاه صنایع دستی و سوغاتی دیدن کردیم.

بعدش هم فاطمه سادات رو بردیم کنار بچه ها و تاب و سرسره بازی کرد. البته فاطمه سادات اینقدر به سرسره علاقه داره که فقط و فقط سرسره بازی کردبغل دیگه از کمر افتاده بودم اینقدر که دنبالش دویده بودمخسته

دوشنبه

شام مهمون همسری بودم. دوتایی رفتیم خرید و از اونجا هم رفتیم رستورانمحبت

سه شنبه

روز مبعث حضرت رسول بود و به مناسبت عید با خانواده ی برادرشوهرم و دوتا از دوستامون بچه ها رو بردیم قصر بازی. به نام بچه ها و به کام ما!چشمک

اولین بار بود که ماشین برقی سوار می شدم. خیییییییییلی جذاب بود.

چهارشنبه

صبح اومدم از اتفاقات روزای قبل بنویسم که دیدم نت مون قطع شدهخطا

ایشالا روزگار همه تون شیرین و پرخاطره باشهبوس

 

پسندها (3)

نظرات (4)

مامان علیرضا (mahtab)
8 خرداد 93 14:40
سلام ایشالا زودتر با یک عالمه عکس برگردین همیشه به سفر و تفریح خداروشکر فاطمه سادات بهتر شد؟!
مهدیه
پاسخ
آره الحمدلله اینبار خیلی زود اقدام کردیم و بهش دارو دادم زود هم خوب شد!
مامان محمدپارسا
9 خرداد 93 16:29
سلام همیشه به خوشی و شادی.
مهدیه
پاسخ
مامان روژینا
10 خرداد 93 8:56
سلام مهدیه جون مرسی که اومدی پیشمون عزیزمآره فدات شم روژینا که مریض شد کلی بد بختی کشیدیم تا خوب شد تازه بعد 7 روز بیمارستان موندن خوب که نشد بدتر هم شد تا تصمیم گرفتیم دکترش رو عوض کنیم بردیمش پیش دکتر تبریزی!!!!!خدا رو شکر حالش خوب شد. عزیزم دخملی ناز و دوست داشتنی داریخدا حفظش کنه براتمن لینکت میکنم و خوشحال میشم لینکم کنی
مهدیه
پاسخ
ایشالا همیشه سالم و تندرست باشین عزیزم لینکتون کردم
الهه مامان سلما
10 خرداد 93 19:43
ایام ب شادی و سلامتی انشالا...
مهدیه
پاسخ
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مادردختری می باشد