فاطمه ساداتفاطمه سادات، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 8 روز سن داره

مادردختری

علاقه مندی ها

1393/7/16 15:47
نویسنده : مهدیه
570 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

فقط خدا میدونه که چقدر منتظر فرصت بودم تا بیام و یه پست جدید از کارای دخترم بذارم.

روزها حسااااااابی با هم مشغولیم و اگر خونه باشیم، وقت مون به بازی و آشپزی و قصه و شعر و ... میگذره.

ساعت 3 و نیم عصره وفاطمه سادات و بابایی خوابیدن و منم برای اولین باره که با خوابیدن دخترم، خواب به چشمام نیومده و فرصتی فراهم شده تا برای دوستای وبلاگی چند خطی بنویسم...

دختر نازنینم

شاید مناسب ترین سوژه ی این ایام، علاقه مندی هات باشه!

اینکه بلافاصله بعد از بیدار شدن از خواب، سی دی صد آفرینت رو بهم میدی و میگی "صدآمین بیبینم" و چند ساعتی از روز رو پای tv هستی و کلمات رو تکرار می کنی.

خوش بختانه مدتیه یاد گرفتی به تنهایی شعر بخونی و اگر همراهیت کنیم ناراحت میشی و با صدای بلند میگی"هودم بلدم!" یا "هودم بوخونم"خجالت

صلوات - سوره ی توحید - شعرهای پیشی ملوسه - تاب تاب آب بازی - ای زنبور طلایی و چند تا شعر کوتاه دیگه رو میتونی به تنهایی بخونی محبت

به مامان بازی و مهمون بازی هم علاقه داری و گاهی به نی نیت شیر میدی، پوشکش  رو عوض می کنی، براش غذا درست می کنی و بهش سوپ می دی...

با سرد شدن هوا ، فرنی رو جایگزین بستنی کردم و هر روز صبح با هم فرنی درست می کنیم. ازت می پرسم فرنی رو چه جور درست می کنیم؟ میگی " آرد میریزیـــــــــم...شیر می ریزیـــــــــم....شتَر می ریزیــــــــــم...هم میزنیم....می خولیم!!!بغل

یکی دیگه از نشونه های بزرگ شدنت اینه که دوست داری لباس هات رو خودت انتخاب کنی. هر وقت بیکار باشی، از توی کشوی لباسات، یه بلوز، شلوار یا جوراب میاری و می پرسی "مالِ هودمه؟؟" بعدش هم می گی "بوپوشم". لباس سرد و گرم هم برات فرقی نمی کنه. واسه همینه که گاهی مجبور میشم تاپ رو روی بلوزت بپوشونم و بجای شلوار، جوراب شلواری پات کنم!!!شاکی

به کتاب خوندن علاقه مندی. خونه ی مادرم بیشتر از 40 تا کتاب قصه داری و داستان شون رو هم از بَری!

علاوه بر داستان ها، عکس های پشت کتاب قصه ها رو هم میشناسی و وقتی با اسم، ازت می پرسیم، بهمون نشون میدی!

کلمه ی خواهش میکنم رو یاد گرفتی و اگر بخوای کاری برات انجام بدیم و با مخالفت مون مواجه بشی، میگی "خواهس میتنم"

به گریه کردن منم بی اندازه حساس شدی! اگر بعد نماز، یه حالی بهم دست بده و نا خودآگاه اشکم در بیاد زودی برام دستمال میاری و میگی "اُصه نخول"  (غصه نخور). خوشبختانه روز عرفه همراهم اومدی مسجد و تمام وقت خواب بودی و تونستم یه دل سیر اشک بریزم و دعا بخونم!

پسندها (1)

نظرات (9)

مامان بشرا
17 مهر 93 8:22
التماس دعا مامانی ماشالله حسابی خانومی شده برای خودش دختر منم عشق گذاشتن سی دی صدآفرینه ولی چند وقته دیگه جذابیت براش نداره و زود پامیشه
مهدیه
پاسخ
فاطمه ساداتم تازگیاست که علاقمند شده شاید بعد از چندی از سرش بپره!!
مریم مامان دونه برفی
17 مهر 93 9:57
قربون دختر ملوسم برم من . چه شیرین زبونی خاله. خوش بحالت که تونستی دعای عرفه رو تو مسجد بخونی ... این جورمواقع ماروهم دعا کن عزیزم.
مهدیه
پاسخ
دلم نیومد چنین فرصتی رو از دست بدم! به روی چشم عزیزم
سمیرا
17 مهر 93 16:48
ای جووووووووووووووونم هلوووووووووووووووووووووووووی من
مهدیه
پاسخ
کوثر
17 مهر 93 21:56
سلام عزیزدلم... واقعا دختر بچه ها، خیلی شیرین تر از پسر بچه هان. (البته که من، یه تار موی حسین رو با 100 تا دختر عوض نمی کنم...)) ان شاءالله زیر سایه پدر ومادر، فرزند صالحی بشه براتون... ملتمس دعا
مهدیه
پاسخ
خب الان من درست متوجه نشدم این تعریف بود یا نه؟؟!! بهرحال شما در جایگاه خاله بایدم چنین نظری داشته باشین! ولی ادامه ی کل کل...نه ببخشید بحث رو با خواهرم انجام بدین لطفا!!
زهره مامانی فاطمه
19 مهر 93 8:32
قوبونه دخمل جیگمل برم من ماشااله خانم شده دیگه روزش با یکم تاخیر مبارک
مهدیه
پاسخ
ممنونم خاله ی مهربون بوس بوس
مامان محمد مهدي (مرضيه)
19 مهر 93 13:23
ماشاالله فاطمه براي خودش خانمي شده ما هم داستان داريم با استقلال در لباس پوشيدن پسري، بلوز آستين كوتاه روي آستين بلند...شلوارك و شورت روي شلوار...رنگ و وارنگ...گاهي اصرار داره همون شكلي بريم مهموني يا خريد براي عرفه هم كه مسجد بوديم تا قطره اشكي روي صورتم مي ديد با ناراحتي مي گفت:‌مامان چي شدي؟ و اجازه نميداد ادامه بدم خوش به حالت كه فاطمه اونجا خوابيد من كه با تجهيزات كامل رفتم بلكه بخوابه ولي فقط باركشي كردم قبول باشه ازت
مهدیه
پاسخ
روز عرفه از صبح مشغولش کردم بلکه خسته بشه و تو مسجد کاری به کارم نداشته باشه نزدیکای رفتن به مسجد کمی گریه کرد ولی همچین که رسیدیم مسجد زودی خوابید!
مامان محمد مهدي (مرضيه)
20 مهر 93 12:54
سلام مهديه جون عيدتون پيشاپيش مبارك خوش به سعادتت كه در جمع سادات هستي و افتخار مادر سادات بودن رو داري از طرف من فاطمه سادات رو ببوس
مهدیه
پاسخ
ایشالا لیاقتش رو هم داشته باشم! بوس
مامان فاطمه سادات
21 مهر 93 10:01
عیدتون مبارک فاطمه جون راز طرف من ببوس
مهدیه
پاسخ
ممنونم گلم عید بر شما و دختر گلت هم مبارک باشه
مامان نازنین زهرا
22 مهر 93 22:52
یعنی سادات شما خوردنی شده اساسی........ ماشاالله مثل دختر من زودشروع کرده به شیرین زبونی ویاد گرفتن
مهدیه
پاسخ
خدا حفظش کنه
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مادردختری می باشد