سه سالگی
تولد سه سالگی دخترک مون رو در شرایطی پشت سر گذاشتیم که همسر جان در سفر کربلا بودن و خودمون هم تقریبا مریض بودیم. با این حال دوستای گل مون زحمت کشیدن و عصر روز نهم آذر، روز تولد دخنری اومدن پیش مون و یه دور همی ساده و صمیمی برگزار کردیم . هم از حال و هوای نبودن همسری بیرون اومدیم و هم تولد رو دوستانه برگزار کردیم. ان شاالله تولد اصلی رو بعد از اومدن بابای فاطمه سادات و بعد ماه صفر،خانوادگی میگیریم. دخترک مون روز به روز بزرگتر میشه. دیگه یه دختر بچه ی کوچولو نیست که هر هفته کار جدیدی یاد بگیره. بلکه هرروز و هرلحظه ما رو با حرف ها و حرکاتش شگفت زده می کنه. کامپیوتر مون رو به چند دلیل جمع کردیم و هر از گاهی با موبایل وبلاگ دوس...
نویسنده :
مهدیه
13:35